گروه ایرنا زندگی - زمانی که برای اولین بار همسرتان را ملاقات کردید، احتمالاً آنقدر خوشحال بودید و آنقدر جذب او شدهاید که فراموش کردید شخصیتش را از زوایای دیگر هم بررسی کنید؛ اما شاید بعد از ازدواج و بعد از مدتی متوجه شدید که طرف مقابلتان خود شیفته است.
خودشیفتگی طرف مقابل قطعا مشکلاتی را برای شما به وجود میآورد که باید مراقبشان باشید. در این قسمت در مورد این مشکلات با شما صحبت خواهیم کرد.
کنترل کامل
بسیاری از افراد که شخصیت خودشیفتهای دارند، میخواهند قدرت و کنترل کامل احساسات طرف مقابل را در دست داشته باشند. میخواهند هر چیز زندگی را خودشان کنترل کنند که باعث ایجاد مشکلات زیادی خواهد شد و همین تحت کنترل گرفتن شرایط، طرف مقابل را خسته میکند.
رقابت با بچهها
در حالت نرمال و طبیعی، زمانی که بچه وارد خانواده میشود هم پدر و هم مادر، اول بچه را اولویت قرار میدهند اما افرادی که خودشیفته هستند، از این الگو طبیعی پیروی نمیکنند. در واقع آنها بچه را وسیلهای برای رقابت و جلب توجه از سمت همسرشان میدانند. به دنبال راهی هستند که توجه و تمرکز همسر را برای بچه؛ روی خودشان منعطف کنند و همین باعث میشود که همسرشان دچار مشکل شود و نتواند خیلی راحت به بچه خود محبت نماید.
اعتبار یک طرفه
اعتبار یک طرفه یعنی این که طرف مقابل به این توجه نمیکند که همسرش چقدر در رابطه تلاش کرده، چه چیزهایی را با یکدیگر به دست آوردهاند. در هر صورت فقط کارهای خوب خودش را میبیند و شاید از این بابت منّت هم بگذارد. این یکی از علائم و مشکلات ازدواج با یک فرد خودشیفته است.
حسادت شدید
حسادت شدید یکی دیگر از علائم خودشیفتگی افراد در ازدواج است و آنها میخواهند با حسادتی که از خودشان نشان میدهند، مرکز توجه طرف مقابل باشند و این شبیه به یک اختلال نشان داده میشود و یک نا امنی را در آنها به وجود میآورد و احساسات منفی شدیدی را ایجاد خواهد کرد.
کنار آمدن با همسر خودشیفته
ازدواج با فرد خودشیفته مشکلات خودش را دارد؛ اما شما باید سعی کنید راه حلهایی را پیدا کنید که قربانی خود شیفتگی طرف مقابل نباشید. از آنجایی که افراد خودشیفته خودشان زندگی را کنترل میکنند، میخواهند شما را تا حد ممکن از پول زیاد، غذای خوب و یا حتی عشق بچهها محروم کنند که از لحاظ احساسی به شما آسیب شدیدی وارد خواهد کرد؛ حتی ممکن است کار به ضرب و شتم هم برسد و شما خیلی آسیب ببینید.
به گزارش وب گاه نمناک، در چنین حالتی فقط یک مشاور میتواند کمک کند و باید همراه با همسرتان کارهای روان درمانی و تراپی شناختی رفتاری را به انجام برساند؛ در غیر این صورت خطر ابتلا به استرس مزمن یا افسردگی برای شما وجود خواهد داشت.
نظر شما